داستان زندگی دختری که اسیر عشق نوجوانی شد
وقتی17 ساله بودم بامحسن در راه مدرسه آشنا شدم او شماره تلفنش راجلوی من انداخت ومن بدون هیچ عاقبت اندیشی و با حس کنجکاوی با او تماس گرفتم و این شروع رابطه ی بین ما بود اوایل ارتباطمان فقط تلفنی بود ولی با رد و بدل شدن جملات...
ادامه مطلب ...