نوشته هایی با برچسب "داستان دخترانه"

داستان آشنایی غنچه و امین

داستان آشنایی غنچه و امین

داستانی که در زیر می خوانید داستان واقعی است از زبان غنچه . این داستان می تواند برای خیلی از دختران تجربه ای گرانبها باشد . داستان را از زبان خود غنچه می خوانید : همیشه از دخترهای زود باور بدم می‌آمد حتی دوستانی را انتخاب...

ادامه مطلب ...
داستان نعمت داشتن فرزند دختر

داستان نعمت داشتن فرزند دختر

در اولین صبح عروسی ، زن و شوهر باهم توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند و هرکس به منزلشان آمد پشت در بماند . ابتدا پدر و مادر پسر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . اما چون از قبل توافق کرده بودند ، هیچکدام...

ادامه مطلب ...
عملکرد زن باهوش در تصادف

عملکرد زن باهوش در تصادف

یک روز زن و مردی با ماشینهایشان با هم تصادف شدیدی می کنند . بطوریکه ماشین هردونفرشان  به شدت آسیب میبینه . ولی هردو نفر بطور معجزه آسایی از این حادثه جان سالم بدر می برن ... وقتی که هر دو از ماشینشان که حالا تبدیل به آهن...

ادامه مطلب ...
قول سارا به معلمش

قول سارا به معلمش

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ... دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم...

ادامه مطلب ...
داستان دختر هوس باز با قلم کسی که عاشقش بود

داستان دختر هوس باز با قلم کسی که عاشقش بود

دختری در دانشگاهمون بود که همه هوس باز میشناختنش . هر روز با یک نفر در حیاط دانشگاه بود.در کل دانشگاه بد نام بود و همه ازش بد می گفتند.نمی دونید وقتی در موردش حرف بدی می شنیدم چطور داغ می کردم و عصبانی می شدم . اما راستش حرف...

ادامه مطلب ...