در مورد زمان عمل جنسی روایت است که حضرت عبدالعظیم (علیه السلام )از امام هادی ـ علیه السلام ـ از پدرانش از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل میکند: مکروه است مجامعت در شب اول ماه و شب وسط ماه و شب آخرش، زیرا درآن صورت امکان دارد کودک دچار جنون شود، مگر نمیبینی که دیوانگان معمولاً در اول، وسط و آخر ماه دچار بحران میشوند.[۱]
توضیح:
۱ـ مراد از ماه، ماه قمری است.
۲ـ تأثیر کره ماه در کره زمین و موجودات روی آن قابل انکار نیست از قبیل جذر، مدّ، کم و زیاد شدن آب چشمهها در شرایط مختلف ماه و….
۳ـ سفارشات زیادی از ناحیه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ وارد شده است که روز اول و وسط و آخر ماه را روزه بگیرید علاوه بر ثواب اخروی هیجانات و بحران جسمی انسان را تنظیم میکند.
و نیز فرمود: اگر کسی در محاق ماه مقاربت کند آماده باشد برای سقط کودکش.[۲]
توضیح: ماه در ظاهر و چرخشش صورتهای متنوع پیدا میکند مانند: بدر، هلال، و محاق. محاق شب آخر (یا سه شب آخر) ماه را میگویند که دیده نمیشود.
رعایت شرایط زمان و مکان برای عمل جنسی:
انسان موجودی حساس، تأثیرپذیر، اثرگذار است و همیشه ناخودآگاهش بر خودآگاهش غالب، است. شرایط درونی و جسمی (گر چه خیلی جزئی باشد) پدر و مادر درحین مقاربت روی کودک اثر میگذارد و همچنین شرایط زمان و مکان دو عامل مهم و سخت مؤثر هستند که شرایط روانی و جسمی شخص را تعیین میکنند.
تعیین زمان و مکان مناسب و نامناسب سخت دشوار است زیرا فاکتورهای روانی، جسمی، صحت و بیماری، زمانی، مکانی، مختلف و زیاد است و محاسبه آنها و تنظیمشان در کنار هم و نتیجهگیری دقیق شاید محال و غیر ممکن باشد لیکن فرازهائی وجود دارد که با تکیه بر اصطلاح و مفهوم «معمولاً» میتوان وقتها و مکانهائی را مناسب و یا نامناسب نامید. با ملاحظه همان اصطلاح «معمولاً» پیام یک حدیث را مشاهده میکنیم:
زمانها و وقتهای نامناسب:
۱ـ اول، وسط و آخر ماه.
۲ـ بعد از ظهر و قبل از عصر ـ احتمال احول (چپ چشم) شدن فرزند است
۳ـ پس از طی سفر سه شبانه روزی ـ احتمال ستمگرائی و یا دوستداری ستمگران برای کودک هست (مراد در خود سفر است نه پس از برگشتن از سفر).
۴ـ اولین ساعت شب ـ احتمال دارد فرزند دچار خصلت دنیاپرستی گردد.
۵ـ شبی که شخص عازم سفر است ـ احتمال ولخرج شدن برای کودک هست.
شرح و بیان چگونگی رابطه این وقتها با شرایط روانی و جسمی پدر ومادر و نیز رابطه این شرایط با ویژگی محتمل که برای هر کدام از آنها آمده نیازمند یک جلد کتاب است تنها چند جمله در مورد یکی از آنها را توضیح میدهم:
کسی که سه شبانه روز در مسافرت طی طریق کرده است با هر وسیلهای که باشد، شرایط روانی و جسمی زیر را دارد:
۱ـ خسته است.
۲ـ اندامهای بدن در وضعیت غیر عادی است.
۳ـ در جوّ و محیط طبیعی غیرعادی به سر میبرد.
۴ـ در جوّ و محیط اجتماعی غیرعادی حضور دارد.
۵ـ ناخودآگاه (و یا خودآگاه نیز) دچار احساس غربت است.
۶ـ از امکانات وسیع به دور و در محدودیت امکاناتی به سر میبرد.
۷ـ اگر از کاملترین رفاه نیز برخوردار باشد، در مورد همه چیز نیازمند پرسش است.
۸ـ حالت احتیاط در او بیشتر میشود. یعنی میزان احساس ایمنی در وجودش سیر نزولی پیدا میکند (ناخودآگاه).
۹ـ الزاماً نسبت به زمانهای دیگر کمتر احساس امنیت، میکند (ناخودآگاه).
۱۰ـ بیش از اوقات دیگر با محاسبات امور مالی، هزینهها، قیمتها، مقایسه قیمتها درمناطق مختلف، سروکار پیدا میکند.
۱۱ـ نیکی و بدی مردمان مناطق مختلف را سبک و سنگین میکند و معمولاً با سودجویان کنار راه و جاده سروکار دارد.
۱۲ـ نتیجه این همه شرایط استثنائی پدید آمدن یک نوع «خودپائی» و افزایش حس حفاظت جوئی میگردد که روحیه «تنازع بقاء» را تحریک مینماید، یعنی حس بدبینی تحریک میشود، بدبینی درهمه چیز و همه ابعاد، نطفهای که در این شرایط از چنین شخصی منقعد میگردد طرفدار تنازع بقاء، دوستدار ستمگری و دیکتاتوری میشود.
منابع :
[۱]ـ بحار، ج۱۰۳، ص ۲۷۴ ـ لل الشرایع، ص ۵۱۴٫
[۲]ـ بحار، ج۱۰۳، ص ۲۷۴٫