بعضی زنان در جهان هستند که با رهبری یک گروه مافیا دست به اقداماتی خلافی می‌زنند که در سراسر جهانهم این  زنان قاچاقچی وجود دارند.

شاید تصور کنید دنیای قاچاق مواد مخدر که بسیار بی رحم و خشن هست جای زنان نیست  اما زنان بسیاری بوده اند که توانسته اند این دنیای خشن را اداره کرده و اسم خودرا بعنوان خطرناک ترین ها در سراسر دنیا ثبت کنند.

 

لقب هایی  از جمله ملکه، مادرخوانده و مغز متفکر و… به آنها داده اند و حتی شنیدن اسم شان در تعداد زیادی از کشورها لرزه بر تن مردم می اندازد.

 

ملکه اقیانوس آرام
«ساندرا آویلا بلتران» یکی از خطرناک ترین زنان قاچاقچی در دنیاست، به خاطر مسیری که برای قاچاق انتخاب کرده بود از طرف رسانه ها، «ملکه اقیانوس آرام» لقب گرفت. ساندرا در اکتبر ۱۹۶۰ در کشور مکزیک ودر خانواده ای به جهان آمد که همگان از اعضای کارتل مشهور «گادالاجارا» به رهبری رافائل کارو بودند که از کشور مکزیک هرویین و ماری جوانا به کشور آمریکا می‌برد. پدربزرگ ساندرا، به جرم قاچاق مواد مخدر به ۴۰ سال حبس محکوم شده بود. درخانواده مادری هم که قاچاق کوکایین از کوچک ترین کارهای خلافی بود که انجام می شد. به موجب داشتن چنین خانواده ای، ساندرا از همان نوجوانی با سرشناس ترین و بزرگترین قاچاقچی های  کشور مکزیک دیدار کرده و انها را می شناخت.

ساندرا آویلا بلتران

ساندرا دو بار ازدواج کرد، هردو همسر او، افسران سابق پلیس بودند که از کار خود استعفا داده و به باندهای قاچاق اضافه شده بودند، هردو نفر انها هم در انتها توسط قاتلان اجاره ای کشته شدند. پس ازآن، ساندرا با فردی به اسم «خوان رامیرز» با اسم مستعار ببر آشنا شد و همان دوران بودکه توسط او به سرپرستی یکی از باندهای قاچاق در کلمبیا انتخاب شد. آنها کوکایین را از کلمبیا توسط کشتی از اقیانوس آرام به کشور های دیگر می فرستادند. در یکی از این سفرها درسال ۲۰۰۱ کشتی با ۹ تن کوکایین به دست پلیس افتاد و رامیرز نیز دستگیر شد و ازآن دوران به بعد بود که ساندرا بعنوان رهبر کل کارتل رامیرز انتخاب شد.

 

درسال ۲۰۰۲ پسر ساندرا ربوده شد و آدم ربایان از او تقاضای پنج میلیون دلار پول کردند ولی ساندرا پیروز شد بدون دخالت پلیس، پسر خودرا نجات دهد اما اینکار او باعث شد که نیروهای پلیس مشکوک شوند که کسی هنوز راه رامیرز را ادامه میدهد. چهار سال طول کشید تا ۳۰ تیم مختلف پلیس فدرال،پیروز به دستگیری ساندرا در مکزیکوسیتی بشوند. او به غیر از قاچاق مواد مخدر از کلمبیا به کشور مکزیک، به میلیاردها دلار پولشویی و داشتن سلاح بدون مجوز نیز متهم شد. ساندرا پس از سپری کردن مدتی از محکومیتش در کشور آمریکا درسال ۲۰۱۵ آزاد شد و به کشور مکزیک رفت. جالب اینجاست که حالا ساندرا در کشور مکزیک از محبوبیت زیادی برخوردار است و مردم وی را بعنوان یک زن پیروز و مبارز و بازرگان حرفه ای می شناسند.

 

تبهکاری با القاب بسیار

بانو مافیایی، مادرخوانده کوکایین و بیوه سفید، لقب هایی بودند که به «گریسیلدار بلانکو»، سردسته گروه مافیایی «مدلین» در کلمبیا داده شده بود، آنها نه تنها قاچاق مواد مخدر بلکه ۲۰۰ قتل را در کارنامه خود داشتند. مسیر کاری گریسیلدا از کلمبیا تا نیویورک، میامی و جنوب کارولینا بود. در بیستم فوریه ۱۹۸۵، گریسیلدا دستگیر و به تحمل بیش از ۱۰ سال حبس محکوم شد اما از همان زندان هم گروهش را هدایت کرده و قاچاق کوکایین را انجام می داد.

گریسیلدار بلانکو

 

با دقت به ثابت نشدن قتل های صورت گرفته توسط گریسیلدا، او درسال ۲۰۰۴ آزاد شد اما تعداد زیادی از مخالفانش وی را آسان نمی گذاشتند تا این‌که بالاخره درسال ۲۰۱۲ یک موتورسوار درکنار خیابان با شلیک دو گلوله به سرش وی را در سن شصت و نه سالگی به قتل رساند. قبل از این‌که موتورسوار توسط مردم شناسایی شود به سرعت فرار کرد و قاتل هرگز مشخص نشد.

 

نخستین زن در مافیای ایتالیا

گیزی وتال

«گیزی وتال» نخستین زنی بود که پیروز شد ریاست یک گروه مافیایی در ایتالیا رابه دست بگیرد. او که خواهر رییس باند مافیایی «لدوناردو» بود، پس از دستگیری برادرش رهبری گروه مافیایی خطرناکی در ناپل را برعهده گرفت؛ گروه وحشتناکی که حتی مردم از بردن نامشان هراس داشتند. گیزی دریک خانواده مافیایی به جهان آمده بود.

 

او حتی از شش سالگی بطور دائم وادار بود تا افراد خانواده اش را در زندان دیدار کند تا این‌که بالاخره در هفده سالگی با دستگیری برادرانش و نیاز خانواده اش به کسی برای هدایت گروه گیزی ترک تحصیل کرده و رییس مافیا شد.

درسال ۱۹۹۸ گیزی نیز دستگیر شود. او به شش سال حبس محکوم شد اما به خاطر خوش رفتاری پس از چهار سال آزاد شد. گیزی پس از آزادی بازهم کارهای گذشته را از سر گرفته و بار دیگر درسال ۲۰۰۳ دستگیر شد با این تفاوت که اینبار یک قتل نیز به پرونده اش اضافه شده بود. گیزی همان‌ گونه در زندان به سر می‌برد.

 

رییس خانواده و رهبر قاچاقچی ها

جودی موران

«جودی موران» که در دسامبر ۱۹۴۴ در ملبورن استرالیا به جهان آمده بود بعد از دستگیری تمام اعضای خانواده اش در جوانی بعنوان رییس خانواده موران شناخته شد. خانواده او حتی پس از دستگیری پدر و مادرشان، بازهم یکی از بزرگترین باندهای قاچاقچی مواد و خلافکاران زیرزمینی در ملبورن بودند. همسر اول جودی،

 

جانی کول درسال ۱۹۸۲ دریک درگیری بین باند قاچاقچیان کشته شد و پسرش مارک هم درسال ۲۰۰۰ به قتل ر سید. سه سال بعد جودی با لوییز موران ازدواج کرد و انها صاحب پسری به اسم جیسون شدند که او هم در همان کودکی بر اثر اصابت گلوله، جان خودرا از دست داد.

 

درسال ۲۰۰۹، برادر شوهر جودی نیز با شلیک گلوله کشته شد و جودی و سه نفر دیگر از نزدیک ترین افراد او، به جرم قتل دس موران بازداشت شدند. جودی نتوانست بیگناهی خودرا ثابت کند ودر انتها به زندان افتاد. در مدتی که او در زندان بود منزل اش توسط افرادی ناشناس به آتش کشیده شد ودر نظارت از منزلش پلیس متوجه قاچاق مواد مخدر توسط او شد. همینطور یک اسلحه بدون مجوز و یک دستکش با اثر انگشت جودی در اتومبیلی که در گاراژ منزل پنهان شده بود، پیدا شد. در منزل جودی هم سه اسلحه دیگر و دو سند دزدی متعلق به قطعه زمینی در خارج از شهر پیدا شد. دادگاه بعدی با اتهامات جدید برای جودی تشکیل شده و اینبار جودی به ۲۶ سال حبس بدون بخشش محکوم شد.

 

مغز متفکر قاچاق

اندینا فیلیکس

«اندینا فیلیکس» یکی از قوی‌ترین و سرشناس ترین قاچاقچی ها و روسای مافیای مواد مخدر در کشور مکزیک بود که گروه تبهکار مشهورش کارتل تیخوآنا را سرپرستی می‌کرد. این کارتل سال‌ها قبل توسط شش برادرش پایه گذاری شده بود. طبق گزارش پلیس کشور مکزیک، اندینا از نخستین زنان در کشور مکزیک و حتی جهان بود که رهبری یک گروه مافیایی را برعهده داشت.

 

ازآن جا که اندینا در رشته حسابداری تحصیل کرده بود بسیاری به او لقب مغز متفکر قاچاقچیان را داده اند زیرا با پول هایی که از طریق قاچاق به دست می آورد سرمایه گذاری های زیادی انجام داده بود که سود بسیاری برای گروه مافیایی او داشت.

در دوران حکومت او بر قاچاق کشور مکزیک، مردم این کشور مرگبارترین روزهای تاریخ کشورشان را تجربه کردند، حتی نیروهای پلیس هم قادر به پیشگیری و متلاشی کردن این باند خطرناک نبودند. اندینا درسال ۲۰۱۲ به جرم پولشویی و قاچاق مواد مخدر دستگیر و به زندان افتاد. او اکنون در زندان به سر میبرد و هنوز حکم نهایی برای او صادر نشده است.

 

مادرخوانده هندی

سانتوکبن جادجا

«سانتوکبن جادجا» یکی از سرشناس ترین زنان خطرناک قاتل و قاچاقچی در هند و حتی در دنیاست که به او لقب «مادرخوانده» داده شده است. سانتوکبن در دهکده ای کوچک به اسم کانساباد در هند به جهان آمد. همسر او سرمان که سردسته یک باند گانگستر در گجرات بود درسال ۱۹۸۷ کشته شد و سانتوکبن از همان سال تا ۱۹۹۶ با به دست گرفتن هدایت باند نیت داشت تا انتقام شوهرش را بگیرد.

 

او به هر کدام از افراد گروهش که می توانست اعضای باندی راکه باعث مرگ شوهرش بودند، به قتل برساند هزاران روپیه هدیه می داد. طبق گزارش های به دست آمده، با این شیوه، ۵۰۰ نفر از افراد گروه های حریف به دست افرادش و ۱۴ نفر هم به دست خودش به قتل رسیدند.

 

درسال ۲۰۰۷ سانتوکبن به قتل پسر برادرشوهرش متهم شد اما به خاطر نبودن مدارک کافی دستگیر نشد. یکسال بعد دوباره به جرم قتل خواهرشوهرش دستگیر شد اما بازهم پس از مدت کوتاهی آزاد شد. با جود کارهای خلاف بسیار زیادی که سانتوکبن انجام داده بود پلیس هرگز پیروز نشد وی را محکوم کند. سانتوکبن بالاخره درسال ۲۰۱۱ بر اثر ایست قلبی جان خودرا از دست داد.

 

قاچاقچی ای که مشاور شد

شوهر «تلما رایت»، جکی، یکی از بزرگترین اسم ها د بین ر قاچاقچی های مواد مخدر در فیلادلفیا بود که درسال ۱۹۸۶ به قتل رسید. پیکر او مدتی بعد در حالی پیدا شد که گلوله ای به سرش شلیک شده بودو جسدش داخل یک فرش پیچیده شده ودر جایی خارج از شهر رها شده بود. پس از مرگ جکی، تلما که تمام این مدت از شوهر

 

خود هدایت گروه قاچاقچیان را آموخته بود، خودش اینکار را برعهده گرفته و کارتل او همان‌ گونه یکی از مهم‌ترین باندهای قاچاق مواد بین لس آنجلس و فیلادلفیا بود. تلما در یکی از یادداشت هایش که بعد ها در نیویورک تایمز به چاپ رسید، نوشته بود«مردم دائم میگویند جکی پول زیادی برای من به ارث گذاشته و من نیازی به کارکردن ندارم،

 

اما باید چه کار میکردم، منتظر مرگ می ماندم؟ من یک پسر دارم که باید به فکر آینده اش باشم پس راه جکی را ادامه میدهم تا پول بیشتری به دست بیاورم.» تلما با هدایت باند قاچاقش ماهیانه بیش از ۴۹۹ هزار دلار درآمد داشت. درسال ۱۹۹۱ او تصمیم گرفت کارهای خلاف را کنار گذاشته و بهمین خاطر به عضویت یک انجمن خیریه در زمینه ترک اعتیاد زنان درآمد و حتی تا سال ۲۰۱۱ کتابی از خاطرات، دانسته ها و تجارب خود به اسم «زندگی من خارج از بازی» به چاپ رساند

و پس ازآن کار خودرا بعنوان مشاور کارهای حقوقی شروع کرد. تلما به خاطر کارهای خلافی که انجام داده بود مدتی را در زندان گذراند اما با کارهای خوبی که در زندان انجام داد مشمول عفو شده و آزاد شد. از همان دوران کار خود بعنوان مشاور را شروع کرد. تلما معتقد است پسرش به یک مادر مشاور و راهنما نیاز بیشتری دارد تا مادر تبهکار اما ثروتمند.