خانم «ل» دانشجوی ۱۰ سال پیش من حالا چندسالی است که در ترکیه زندگی می کند. خودش می گفت همسرش دوست داشت در آلمان زندگی کنند، اما از آنجایی که ترکیه را مذهبیتر یافته بود خودش ترکیه را انتخاب کرد. روزی در کلاس مشاوره خانواده بحث بر سر معیارهای انتخاب همسر بود که یکی از دانشجویان گفت علاقه به فرد موردنظر مهمتر از سایر معیارهاست اما خانم «ل» مخالف بود.
بعد از کلاس دیدم که با بنز دنبالش آمده بودند. بعدا از دوستانش شنیدم که پدرش دنبالش میآید، اما در پایان یکی از جلسات درس خانم «ل» بیست وچندساله به طور خصوصی به من گفت که با مردی ازدواج کرده که بسیار ثروتمند است و از زندگی مشترکش هم بسیار راضی است و اهمیتی نمی دهد که دوستانش هنگام دیدن او به جای همسر بگویند پدرش دنبالش آمدهاست. او ادامه داد که مهم پول و ثروت است و عشق و علاقه در پی آن خواهد آمد. خانم «ل» پس از پایان تحصیلاتش حالا چندسالی است که خارج از ایران زندگی می کند… معیارهای علمی انتخاب همسر کدام است؟ چه کسی شایسته همسری است؟ پول و ثروت مهم است یا عشق و علاقه؟ زیبایی ظاهری اهمیت دارد یا باهوش بودن؟ صورت زیبا یا سیرت زیبا؟ قد بلند یا بخت بلند؟! مدرک تحصیلی؟ اصالت خانوادگی؟ سن چطور؟ اختلاف سنی چقدر باید باشد؟ قطعا برای کسی که در اول راه انتخاب است ضرورت دارد که از مشاوره روانشناس و خانواده خردمند و خدوم در این امر خطیر کمک بگیرد، اما درمورد معیار سن و فاصله سنی همسران همان طور که شنیدهایم، سن، فقط یکعدد است.
البته اینکه می گوییم سن یک عدد است بهاین معنا نیست که فاقد هرگونه اهمیتی در انتخاب همسر است، بلکه این گزاره بهاین منظور مطرح می شود که در اهمیت آن نباید اغراق کرد. به علاوه، هر کسی در هر سنی با احراز شرایط لازم میتواند ازدواج کند. بههرحال امروزه در جامعه شاهد افزایش گرایش دختران جوان به ازدواج با مردان با فاصله سنی زیاد هستیم. نه اینکه در گذشته چنین ازدواجهایی وجود نداشته که وجود داشته است، اما همراه با افزایش این گرایش، حساسیتهای درست و نادرست نیز نسبت به چنین ازدواج هایی بیشتر شدهاست. برخی از مردم شایسته نمیدانند که دختر جوان با مرد مسن ازدواج کند ولو اینکه آن مرد هیچ گاه ازدواج نکرده باشد، اما برخی از دختران جوان حتی به ازدواج با مردانی رغبت دارند که یا در حال حاضر متاهل هستند یا قبلا تجربه ازدواج داشتهاند! چرا اینطور است؟ آیا تعداد پسرها در ایران کمتر از تعداد دخترهاست؟ یک جواب ساده به این سوال، پاسخ منفی است؛ یعنی به لحاظ آماری تعداد دخترها و پسرهای ایرانی تفاوت معناداری ندارد.
این طور نیست که دختران جوان برای ازدواج، پسرانی همسن وسال خود پیدا نکنند، بلکه بسیاری از پسرهای هم سنوسال خود را شایسته پذیرش مسئولیت زندگی مشترک نمیبینند. در همهجای دنیا همواره تعداد دختران آماده ازدواج بسیار بیشتر از تعداد پسرهایی است که شرایط تشکیل خانواده را دارند. واضح است که هزینههای ازدواج برای آقایان محدود به مهریه و مراسم ازدواج نمیشود، بلکه تقبل هزینههای یک عمر زندگی مشترک یک انتظار شرعی، عرفی و قانونی است که بر عهده داماد است.
از آنجایی که رسیدن به این توانایی با توجه به مشکلات و معضلات اجتماعی- اقتصادی موجود، وجود بیکاری، نداشتنانگیزه، نبود امنیت شغلی، انتظارات غیرواقعبینانه خانوادهها و… برای آقایان جوان دشوار است، بنابراین به عنوان یک گزینه اجباری با افزودن بر سالهای زندگی، برخی از ایشان امیدوارند که بر شایستگیهای خود بیفزایند! نباید و نمی توان دختران جوان را بهدلیل گرایش به ازدواج با مردان مسنتر از خود سرزنش کرد. آقایان جوان توان کمتری برای برعهده گرفتن مسئولیت و پرداخت هزینههای زندگی مشترک دارند؛ هرچند خودشان تقریبا به هیچ وجه مسئول وضع موجود نیستند.
یک دختر جوان آماده برای ازدواج به طور طبیعی به دنبال دریافت احساس امنیت و حمایت است و در نگاه اول نمی تواند چنین احساسی را در یک مرد جوان ببیند. دخترها زودتر از پسرها بالغ شده و آماده ازدواج میشوند و اگر پدر دختر وضع مالی خوبی داشته باشد خود دختر دیگر نیازی به کسب آمادگی چندانی برای ازدواج ندارد . هرچند به عنوان یک روانشناس لازم است تذکر بدهم که در ازدواج با چنین دختری باید بسیار محتاط بود! اما بههرحال منظور این است که در مقایسه با آقایان خانمها نیاز به تلاش زیادی ندارند تا بخواهند کاندیدای ازدواج بشوند.
و برعکس، آقایان، به ویژه در شرایط موجود باید سالها شاید هم سالهای سال تلاش کنند تا شرایط و آمادگی ازدواج و تشکیل خانواده را احراز کنند. بنابراین پر واضح است که اختلاف سن فزاینده در ازدواجها ناشی از مشکلات و آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه کنونی بوده و سرزنش دیگران نابجاست. درواقع، ازدواج بهنگام عالیاست، اما در مقایسه با ازدواج زودهنگام، ازدواج دیرهنگام بسیار بهتر است. نکته پایانی اینکه صرف نظر از ثروت و سن و اختلاف سنی، مهمترین معیار و ملاک واقعی در انتخاب همسر این است که هر دو تلاشگر، زن آرامشگر و مرد حمایتگر باشد.