برنامه ماه عسل امروز و در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان پخش شد و طبق معمول بعد از پخش دعای فرج و تیتراژ ابتدایی برنامه، احسان علیخانی ضمن تشکر از مخاطبان دعوت کرد،  پشت صحنه دیروز را ببینند.

نکته جالب پشت صحنه برنامه دیروز، بازدید پور محمدی مدیر شبکه سه از برنامه «ماه عسل» بود. برنامه امروز «ماه عسل» در دو قسمت مهمانان قصه های خود را بازگو می کنند.

ماه-عسل

عمو حیدر و خواهرزاده‌اش به قاب «ماه عسل» دعوت شدند. حیدر ذاکری فرزند اسماعیل که از ده سالگی در باشگاه دخانیات ورزش می‌کند. وی از سن خود شروع کرد و گفت: من صد سال سن دارم که علیخانی با تعجب عنوان کرد: شناسنامه شما رو دیدم؛ تولد شما سال ۱۲۹۸ بود؟! علیخانی به مزاح گفت: شما با این سن و سال چه موهایی دارید! (خنده)

خواهر زاده عمو حیدر گفت: من در اصفهان زندگی می‌کنم و با توجه به این دوری، از زندگی دایی خیلی خبر نداشتم؛ تا اینکه چند روز پیش با فیلم و سی دی هایی که دیدم، دایی خود را به عنوان قهرمان زندگی خود شناختم.

با مراسمی که برگزار کردیم متوجه شدم که همه دایی من را می‌شناختند اما خانواده خودش، حتی مادرم از جزئیات زندگی ایشان خبر نداشتند.

در ادامه پس از پخش مستندی از زندگی عمو حیدر، او گفت: از ده سالگی به زورخانه رفتم. با اینکه سنم کم بود. الان، جوانان نمی‌توانند کار من را انجام بدهند اما قدرتی که من دارم، خدایی است.

علیخانی از عمو حیدر پرسید: چه زمانی دلت شکسته؟ او گفت: زمانی که بی عدالتی را می‌بینم؛ به خصوص اینکه این بی عدالتی از طرف دوست باشد .

برنامه-ماه-عسل

علیخانی از پدر عمو حیدر پرسید و وی گفت: پدرم نیز از خودم بهتر بود، در ۱۱۰ سالگی فوت کرد.

خواهرزاده‌ عمو حیدر، گفت: از اینکه ایشان را نشناختم، ناراحت هستم. حتی دایی یک روزی به ما می گوید، من با آقای طالقانی قرار دارم اما ما قبول نکردیم.

بعد از این صحبت ها، محمدرضا طالقانی طی تماسی با برنامه «ماه عسل» گفت: آقای علیخانی به شما تبریک می‌گم، که پهلوان ذاکری را آورده اید. مردی که ۷۵ سال در ورزش باستانی حضور دارد و سن ایشان را  من تایید میکنم و با وجود اینکه برای افطار مهمان دارم، ولی در حال تماشای برنامه شما هستم.

ماه-عسل-امروز

عمو حیدر در پایان گفت: زندگی یکنواخت آدم را پیر میکند. تمام خلایق را دوست دارم و دلیل عمر طولانی من ورزش است و از تنها چیزی که بدم می آید مادیات است .

بعد از یک رفت و برگشت رسانه ای، مهمانان قصه دوم در قاب ماه عسل حاضر شدند. خاله بی‌بی که تنها ساکن یک روستا است و ۸۵ سال دارد ، در این بخش مهمان ماه عسل شد .

بعد از پخش مستندی از زندگی بی بی، علیخانی پرسید چرا تنها ماندید و بی بی گفت: من تنها نیستم؛ خدا با من است. فقط به شرطی به شهر می روم که برای گاوهایم طویله درست کنند.

برنامه-امروز-ماه-عسل

زندگی در اون روستای دورافتاده را دوست دارم؛ چون صدای ماشین نمی‎آید. کسی نیست که غیبت کنیم و برای دنیا و آخرت خود راحت هستم .

دختر بی بی گفت: مدت بیست روز در خانه ما بود اما راضی نشد بمونه و نهایتا بی بی جان گفت: همین الان که اومدم اینجا دلم برای روستایم تنگ شده.

و برنامه ماه عسل با دعای بی بی که از خدا خواست همه مردم مشکلات شان حل شود، پایان یافت.