بسیاری از زنان و به خصوص زنان جوان تصور می‌کنند که اگر خواهر شوهر خوبی داشته باشند یا اینکه خواهر‌ شوهر آنها  متأهل باشد و سرش به زندگی و گرفتاری‌های خودش گرم باشد، آنها می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند. درنتیجه بدترین حالت ممکن را زمانی تصور می‌کنند که خواهرشوهر مجردی داشته باشند.

به هر حال یک باور شاید چند صد ساله در ما القا می کند که وجود خواهرشوهر مجرد مساوی است با تنش، کشمکش و اختلاف بین زن با شوهر و بین عروس با مادرشوهر و دیگر اعضای خانوادۀ شوهر. متأسفانه وجود خواهرشوهرهایی که همچنان با اشتباهاتشان به این باور دامن می‌زنند نیز این دیدگاه را نسب به تغییر مقاوم کرده است. اما این به معنای آن نیست که داشتن خواهرشوهر مجرد یک فاجعه برای زندگی مشترک شماست.
برای رابطه برقرار کردن با خواهرشوهر مجرد راه‌هایی وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند تا هم به خوبی به زندگی‌تان برسید و هم در ارتباط با خواهرشوهر و خانوادۀ او به مشکل برنخورید:
١.  خواهرشوهر مجردتان هیولا نیست
برداشت‌های ذهنی شما یکی از مهمترین عوامل تعیین کنندۀ رفتارهای کلامی و غیرکلامی‌تان است. به همین دلیل بهتر است در مرحلۀ اول ذهنیت خودتان را نسبت به خواهرشوهرتان بازبینی کنید و او را انسانی مثل خودتان و بقیه آدم‌ها که مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف دارند ببینید. به عبارت دیگر سعی کنید در روابطتان نسبی‌نگر باشید نه مطلق‌نگر. بدیهی است اگر نگاه شما نسبت به او مثل نگاه به یک اتفاق فاجعه‌آمیز باشد، او هم روند خصمانه‌ای را در تعامل با شما در پیش خواهد گرفت.
٢. برای زندگی‌تان مرزگذاری کنید.
 چه خواهرشوهرتان جدای از شما زندگی کند و چه با شما زندگی کند، شما می‌توانید مرزهایی را برای زندگی مشترکتان تعیین کنید. یکی از مهمترین کارها این است که مسائل مربوط به زندگی‌تان را بین خود و همسرتان حل کنید و اجازه ندهید که کار به گله و شکایت پیش این و آن بکشد. چرا که در این مواقع احتمال زیادی وجود دارد که خواهرشوهر شما درصدد حمایت از برادرش بربیاید و اوضاع زندگی شما پیچیده‌تر بشود.
٣. لازم به صمیمیت زیاد نیست. 
ممکن است علیرغم تلاش‌های شما دیدگاه و رفتار خواهرشوهرتان طوری باشد که هیچ‌گاه یک ارتباط صمیمانه بینتان شکل نگیرد و این مسئله باعث رنجش شما شود؛ اما یادتان باشد که رابطۀ سالم لزوماً به معنای رابطۀ صمیمانه نیست بلکه آن چیزی که موجب سلامت رابطۀ شما می‌شود احترام و کنار گذاشتن احساس رقابت خصمانه است. سعی کنید در آشکار و خفا احترامتان را به او حفظ کنید و از بدگویی جداً پرهیز کنید.
۴.  بدبینی را کنار بگذارید
 خیلی از اختلافات به دلیل سوءتفاهم است یعنی برای مثال فرض کنید که خواهر شوهر شما دارد از خرید خوب و ارزانی که توانسته از یک حراجی بکند می‌گوید به این نیت که شما را از وجود آن حراجی مطلع کند اما در همان حین شما از حرف‌های او این طور برداشت می‌کنید که «یعنی می‌خواد بگه من چیزای گرون می‌خرم و پول رو هدر می‌دم؟». بنابراین بهتر است بین دخالت و حمایت تفاوت قائل بشوید.
۵. نکات مثبت او را پررنگ کنید
 نقاط قوت او را بپذیرید و جلوی خودش و دیگران از آنها تعریف کنید. مثبت‌نگری در روابط خانوادگی همیشه آثار شگفت‌انگیزی دارد.
۶. همه تقصیرها را به گردن او نیندازید.
 اگر خواهرشوهر شما در زندگی‌تان دخالت می‌کند و دخالت‌هایش هم در ایجاد اختلاف بین شما و شوهرتان مؤثر می‌افتد، او مقصر صد در صد مشکل شما نیست. بخشی از این مسئله هم به شوهرتان و حتی خودتان بر می‌گردد. برای مثال اگر شوهر شما مهارت مدیریت کردن روابط بین خانواده و همسرش را ندارد، حالا هر قدر هم که خواهرشوهرتان شخص کنترل‌گر و اقتدارطلبی باشد، اما مقصر اصلی شوهرتان است نه خواهرشوهرتان. یا اگر خود شما در رابطه با خواهرشوهرتان سر نخ هایی درباره زندگی‌تان می‌دهید که پای او را به رابطه زناشویی شما باز می‌کند، باز هم مقصر اصلی او نیست بلکه در واقع خود شما مقصرید. پس به جای اینکه تلاش کنید او را تغییر بدهید روی خود و شوهرتان تمرکز کنید و سعی کنید مهارت‌های زندگی‌تان را بالا ببرید.
٧. زبان او را یاد بگیرید.
سعی کنید به جای این که شمشیر را از رو ببندید خواهرشوهرتان را بیشتر بشناسید. ببینید که به چه چیزهایی علاقه دارد؟ از چه چیزهایی خوشش نمی‌آید؟ چه انتظاراتی دارد؟ خلاصه اینکه بفهمید برای وارد شدن به دنیای او باید از چه دری داخل شوید. به هر حال شما هم زن هستید و از راه‌های نفوذ به دل زن‌ها آگاهید.